+18کلـِـِـِـِـِـِـِـِـِـِـِـِـِـِـِـِـه(^^^)pook ????? ????? ????????? پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:تو بگو خانه ی شادی کجاست؟, :: :: ??????? : amirhossein sharifi
اینروزها حاجی فیروز سرزمین ما هم برای اشک ریختن آمده،
قدیما هزار ساعت عشق بود و
پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:مادر!, :: :: ??????? : amirhossein sharifi
مادر!گفنم :با مادر جمله بساز ...
گفت : من با مادر جمله نمی سازم ... دنیا را می سازم!
یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:خنده دار وخواندنی, :: :: ??????? : amirhossein sharifi
دکتر به بنده خدا گفت : زنت سکته ناقص کرده !
::
:: ادامه مطلب ????? ???? ... شنبه 3 فروردين 1392برچسب:پیدا شدن پسته در آجیل یک ایرانی, :: :: ??????? : amirhossein sharifi
شنبه 3 فروردين 1392برچسب:سنگتراشی, :: :: ??????? : amirhossein sharifi
روزی سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت میکرد، از نزدیکی خانه بازرگانی رد شد. در باز بود و او خانه مجلل باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت: «این بازرگان چقدر ثروت دارد!» و آرزو کرد که او هم مانند بازرگان شود؛ در یک لحظه به فرمان خدا تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد.
وی تا مدتی فکر میکرد که از همه قدرتمندتر است تا اینکه روزی حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه به حاکم شهر احترام میگذارند حتی بازرگانان؛ مرد با خودش فکر کرد: «کاش من هم حاکم بودم، آن وقت از همه قدرتمندتر میشدم!» در همان لحظه او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد و در حالیکه روی تخت روان نشسته بود، مردم همه به او تعظیم میکردند، احساس کرد که نور خورشید او را میآزارد و باخودش فکر کرد که خورشید قدرتش بیشتر است. سنگتراش این بار آرزو کرد که خورشید بشود و تبدیل به خورشید هم شد، بعد با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند. پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت، پس با خود اندیشید که نیروی ابر از او بیشتر است و آرزو کرد که تبدیل به ابری بزرگ شود و آنچنان شد. کمی نگذشت که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد؛ این بار آرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید، دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت با خود گفت که قویترین موجود در دنیا صخره سنگ است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد. او همان طور که با غرور ایستاده بود ناگهان صدایی شنید و احساس کرد که دارد خورد میشود. نگاهی به پایین انداخت وسنگتراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است! شنبه 3 فروردين 1392برچسب:سکوت همیشه به معنی "رضایت" نیست, :: :: ??????? : amirhossein sharifi
سکوت من هیچ گاه نشانه ی رضایتم نبود ! من اگر راضی باشم ، با شادی می خندم ! سکوت همیشه به معنی "رضایت" نیست گاهی یعنی: خسته ام از اینکه مدام به کسانی که هیچ اهمیتی برای فهمیدن نمیدهند، توضیح دهم
درست است که بعضی ها بوده اند... و بعضی ها هستند.... و خیلی ها هم بعدا می آیند . . . میدانی . . . ؟ با تمـام مـداد رنگـی هـای دنـیا پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:تست هوش, :: :: ??????? : amirhossein sharifi
![]() ![]()
پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب: زن و مرد با رکورد بیشترین خالکوبی روی بدن!, :: :: ??????? : amirhossein sharifi
بعضی از انسان ها کلن به خاص بودن علاقه دارند و در این راه از هیچ کاری دریغ نمی کنند تا جایی که حتی حاضرند درد هزاران سوزن خالکوبی را تحمل کنند و خود را به این شکلهایی که در تصاویر زیر مشاهده می کنید در بیاورند.
اینکه آیا او دیوانه است یا نیست همه شک دارند! او تمام بدنش را به صورت پوست پلنگ خالکوبی کرده است، حتی قسمتهایی از صورتش نیز خالکوبی شده است.او. بقدری عاشق پلنگ است که خود را در یک جزیره متروکه حبس کرده است و شبیه به حیوانات زندگی می کند.جالب اینکه حتی روی دو پا هم راه نمیرود و شبیه به پلنگ روی چهار پا قدم برمیدارد! آقای اتین دومنت که یک منتقد و روزنامه نگار است پا را فراتر از خالکوبی بدن کرده است.او در زیر پوستش ایمپلنت های سلیکونی کار گذاشته است و به گونه ای شبیه به دیوهای جهنمی شده است.ضمن اینکه با استفاده از پلکسی گلاس سوراخ های زشت و وحشتناکی را زیر لب و گوشهایش ایجاد کرده است. ????? ???? ... پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:خالکوبی عجیب, :: :: ??????? : amirhossein sharifi
چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:وبلاگم رو هک کردن, :: :: ??????? : amirhossein sharifi
دوستان وبلاگم رو هک کردن اما فکر کردن استاد شریفی هویجه روشون کم شد سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:به کوروش چه خواهیم گفت؟ ***** اگر سر برآرد ز خاک, :: :: ??????? : amirhossein sharifi
به کوروش چه خواهیم گفت؟ ***** اگر سر برآرد ز خاک
دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:اگر به مشکلات خودمان بخندیم از خنده روده بر می شویم, :: :: ??????? : amirhossein sharifi
گر دنیا به روی تو نمی خندد تو به روی دنیا بخند. خنده بر هر درد بی درمان دواست. اگر به مشکلات خودمان بخندیم از خنده روده بر می شویم. سه شنبه 15 اسفند 1391برچسب:موسی مندلسون, :: :: ??????? : amirhossein sharifi
موسی مندلسون پدر بزرگ آهنگساز شهیر آلمانی، انسانی زشت و عجیب الخلقه بود. قدّی بسیار کوتاه و قوزی بد شکل بر پشت داشت. موسی روزی در هامبورگ با تاجری آشنا شد که دختری بسیار زیبا و دوست داشتنی به نام فرمتژه داشت. موسی در کمال ناامیدی، عاشق آن دختر شد، ولی فرمتژه از ظاهر و هیکل از شکل افتاده او منزجر بود. زمانی که قرار شد موسی به شهر خود بازگردد، آخرین شجاعتش را به کار گرفت تا به اتاق دختر برود و از آخرین فرصت برای گفتگو با او استفاده کند. دختر حقیقتاً از زیبایی به فرشته ها شباهت داشت، ولی ابداً به او نگاه نکرد و قلب موسی از اندوه به درد آمد. موسی پس از آن که تلاش فراوان کرد تا صحبت کند، با شرمساری پرسید : - آیا می دانید که عقد ازدواج انسانها در آسمان بسته می شود؟ دختر در حالی که هنوز به کف اتاق نگاه می کرد گفت : - بله، شما چه عقیده ای دارید؟ - من معتقدم که خداوند در لحظه تولد هر پسری مقرر می کند که او با کدام دختر ازدواج کند. هنگامی که من به دنیا آمدم، عروس آینده ام را به من نشان دادند و خداوند به من گفت: «همسر تو گوژپشت خواهد بود» درست همان جا و همان موقع من از ته دل فریاد برآوردم و گفتم: «اوه خداوندا! گوژپشت بودن برای یک زن فاجعه است. لطفاً آن قوز را به من بده و هر چی زیبایی است به او عطا کن» فرمتژه سرش را بلند کرد و خیره به او نگریست و از تصور چنین واقعه ای بر خود لرزید. او سال های سال همسر فداکار موسی مندلسون بود. نتیجه اخلاقی: راست است که دخترها از گوش خام می شوند و پسر ها از چشم
??????? |
|||
![]() |